آروم جونمی پسرم
پسرم عمرم تمام زندگیم
الان ساعت ۲:۱۰صبح دلم خیلی گرفته پسرم فقط اینو مینویسم که هر وقت ی روزی نزاشتن منو ببینی این حداقل بخونی بدونی مادرت بخاطر شادیت هرتلاشی کرد ولی تورو میخوان ازم دور کنن چند روز دیگه ماهگرد هشت ماهگیتو میگیرم این شبا احیای خیلی از خدا میخوام تو رو ازم نگیرن ولی عمه و مادر بزرگت نابود کردن زندگیمونو پدرت فقط پی خوشی خودشه نمیدونم این چه قسمتی بود نصیبم شد اگه وجود تو نبود تا الان خودمو کشته بودم ازین دنیا راحت شم فقط دیدن چهره تو بهم آرامش میده و امید ولی همه میگن این همه جونتو میزاری رو این بچه
اینم فردا میشه یکی مثل پدرش ترکت میخونه انگار نه انگار مادر داره اخه این چه سرنوشتی بود نصیبم شد این همه عذاب بکشم به هرکی محبت کردم نیشم زد . دوستت دارم پسرم اگه حتی بزرگ شدی دیگه یادم نکردی هرجا باشی آیندت الهی خوشبخت شی چون بس الان زجر میکشم تحمل زجر کشیدن تورو ندارم زمانیکه تو وجودم بودی به اندازه کافی عذاب کشیدی زیر مشت لگدهایکه که میخوردم. آیندت الهی روشن باشه